کثیف ترین خانه تهران کجاست؟ ، این زن اعتقادی به بهداشت ندارد ، اینجا که می رسید ماسک تان را چند لایه کنید!
به گزارش وبلاگ 8 شارژ، در شرق تهران و یکی از کوچه پس کوچه های محله جوادیه، خانه ای قدیمی با نمای آجری است که پیرزنی تنها در آن زندگی می نماید. او گرچه ظاهرا با کسی کاری ندارد اما اهالی کوچه از دستش به ستوه آمده و روزی نیست که از آزار و اذیت هایش به شهرداری و کلانتری مراجعه نکنند.
خبرنگاران - پریسا نوری: به درخواست اهالی و برای پی بردن به ماجرا به محله جوادیه سر زدیم. خانه پیرزن درست وسط کوچه ای در این محله قرار گرفته است. یک خانه قدیمی دو طبقه با نمای آجری که با خانه های نوسازی مجاور کمترین شباهتی ندارد.
خواندنی های بیشتر را اینجا دنبال کنید
خالی کردن نجاسات در کوچه
شهین مرتضوی بانوی میانسال ساکن این محله، از آزارهای همسایه اش اینطور می گوید: این زن کمترین اعتقادی به نظافت و بهداشت ندارد و هر چی زباله و آشغال و در کوچه و خیابان می بیند جمع می نماید و به خانه اش می برد. از طرفی خانه اش را پاتوق گربه ها نموده و هر چه گربه در محله است به خانه اش می برد.
مرتضوی گلویش را صاف نموده و در حالی که لحن صدایش را پایین می آورد، ادامه می دهد: آدم رویش نمی گردد بگوید اما این همسایه ما از ترس پر شدن چاه فاضلابش شب ها یک سطل پر از نجاست و فضولات انسانی را در جوی کوچه خالی می نماید و صبح مجبوریم کوچه را بشوریم تا بتوانیم زندگی کنیم.
همنشینی با گربه ها
هنوز صحبت های همسایه تمام نشده که یک گربه از راه می رسد و جلوی خانه پیرزن می نشیند. مرتضوی گربه را نشان داده و می گوید: بفرمایید! شاهد از غیب رسید. و ادامه می دهد: تنها موجود زنده ای که پایش را در این خانه می گذارد همین گربه ها هستند که از صبح تا شب لا به لای زباله های داخل خانه می پلکند.
او نفس تازه نموده و می افزاید: در خانه همسایه مردم آزار ما به روی گربه ها باز است و با آنها زندگی می نماید، به آنها غذا می دهد و عصرها هم در حالی که گربه هایش از سروکولش بالا می روند جلوی در می نشیند و بوی تعفن خانه اش در کوچه می پیچد به طوری که برای نفس کشیدن مجبوریم ماسک بزنیم.
می خواهیم از این کوچه برویم
در حین صحبت با مرتضوی، فهیمه شریفی یکی دیگر از ساکنان کوچه از راه می رسد و درد دلش باز می گردد: تا به حال کسی داخل خانه اش را ندیده چون به جز گربه ها هیچکس را به خانه راه نمی دهد ولی از بوی تعفنی که از خانه اش می آید پیداست که داخل چه خبر است.
او ادامه می دهد: بارها با زبان خوش به او تذکرداده ایم که زباله و نجاسات را در کوچه نریزد به حمام برود و نظافت خانه اش را رعایت کند و گربه ها را به خانه راه ندهد و خانه اش را انبار زباله نکند اما چون پیرزن بد دهانی است و می گوید چهاردیواری اختیاری و فحاشی می نماید.
او می افزاید: با این حال همسایه ها هوایش را دارند و در مناسبت ها برایش غذا و نذری می برند ولی در را باز نمی نماید و از پشت پنجره می گوید ظرف را پشت در بگذارید و بروید.
شریفی که دل پری از این ماجرا دارد می گوید: بارها با 137, 110، بهزیستی و هر جایی که فکرش را کنید تماس گرفته ایم اما هیچکس کاری نمی نماید. از دست آزار و اذیت های این پیرزن خسته شده و خانه مان را برای فروش گذاشته ایم تا از این کوچه برویم.
از اول اینطور نبود
همسایه ها دورهم جمع می شوند و هر یک خاطره ای از آزار و اذیت های پیرزن نقل می نمایند. آنها معتقدند همسایه شان از روز اول همینطور بوده، این میان بانو غنی پور از ساکنان قدیمی کوچه حرف های تازه ای دارد. او می گوید: من از قدیم این خانم و همسر مرحومش را می شناسم. همسرش در یک قنادی کار می کرد. آنها با وجودی که بچه نداشتند به خوبی و خوشی کنار هم زندگی می کردند. اما وقتی همسرش فوت کرد زن بیچاره بهم ریخت و در خانه اش را به روی همه بست و دیگر به هیچ چیز از جمله نظافت خانه اش اهمیت نداد.
او ادامه می دهد: به نظر می رسد همسایه ما دیگر تعادل روحی ندارد، احتیاجمند یاری است و باید نهادهایی مثل بهزیستی، شهرداری و ... از او حمایت نمایند.
حمایت کنید
صحبت از حمایت نهادهای شهری و اجتماعی که می گردد نیلوفر شاکری مدیر محله جوادیه می گوید: چند وقت پیش یک گروه جهادی داوطلبانه خانه او را نظافت کردند. خانم های گروه هم او را به حمام عمومی بردند. اقدام خوبی بود به شرطی که مستمر باشد.
او ادامه می دهد: بعضی فکر می نمایند که این خانم مستحق است و برایش غذا یا مواد غذایی می برند در حالیکه او مستمری همسرش را می گیرد و احتیاج اقتصادی ندارد. فقط از نظر اجتماعی باید حمایت گردد. اگر بهزیستی او را به کهریزک می برد هم خودش راحت می شد و هم اینکه یک کوچه از دستش آسوده می شدند.
بعد از شنیدن حرف های همسایگان برای ملاقات با آن پیرزن، همراه مدیر محله و بانوان همسایه به در خانه اش می رویم. ولی هرچه زنگ می زنیم کسی در را باز نمی نماید. همسایه ها می گویند از پشت پنجره نگاه می نماید ولی چون می داند چه کارش داریم در را باز نمی نماید.
منبع: همشهری آنلاین