معرفی کتاب انسان ها؛ یک رمان علمی ، تخیلی متفاوت
به گزارش وبلاگ 8 شارژ، اگر هنوز فرصت خواندن کتاب انسان ها، اثر مت هیگ را نداشته اید، ایده و مفهوم کتاب شاید برایتان بی معنی و تکراری به نظر برسد. یک موجود بیگانه که به زمین فرستاده می گردد؟ با تمسخر خواهید گفت: این ایده قبلاً هم بارها نوشته شده است! اما تجدیدنظر کنید و کتاب را بخوانید، متوجه خواهید شد که داستان این کتاب متفاوت تر از چیزی است که انتظارش را داشته اید.
کتاب انسان ها داستان یک راوی بی نام را دنبال می نماید که عضو یک گونه بسیار پیشرفته تر از ما است. او به زمین فرستاده می گردد تا اطلاعاتی را نابود کند که انسان ها به عنوان یک گونه، هنوز توانایی درک و مدیریت آن را ندارند. راوی، بدن پروفسور اندرو مارتین، یک ریاضی دان سرد و منزوی را تسخیر می نماید و باید برای جا افتادن میان مردم، خود را با طبیعت انسانی و زندگی روی زمین تطبیق بدهد.
نحوه ای که مت هیگ به مسئله پیچیده و بی انتها طبیعت و احساسات انسانی می پردازد، به طرز شگفت انگیزی بی تکلف است. ما همراه با راوی داستان پیش می رویم؛ راوی ای که از یک بیگانه منزوی و نفرت انگیز به شخصیتی پیچیده و چندوجهی تبدیل می گردد که اساساً دیگر تفاوتی با دیگر انسان ها ندارد. آنچه که به ویژه در این کتاب جالب است، نگاه سوم شخص نسبت به انسانیت است؛ اینکه چگونه می توانیم همزمان قادر به انجام بی رحمی های شدید و خلق زیبایی های خیره نماینده باشیم. ممکن است راوی در ابتدا نگاهی سطحی و یک جانبه به انسانیت داشته باشد، اما زمانی که لایه های تعصب آغاز به کنار رفتن می نمایند، جایی است که داستان جالب می گردد. نثر داستان ساده اما به طرز شگفت انگیزی مؤثر است. خواندن آن آسان، اما درک آن سخت است.
کتاب انسان ها با قدرتی که در تغییر دیدگاهتان نسبت به مردم دارد، به خواننده نشان می دهد که انسان ها همواره پیچیده تر از آنچه به نظر می رسند هستند، و زندگی های ما همزمان که یک فاجعه، یک معجزه نیز هست. این کتاب به طرز عجیبی خنده دار، دردناک و واقعی است، به طوری که همدردی و همدلی ما را نه تنها با شخصیت اصلی، بلکه با همسر وفادار و رنج کشیده او، ایزابل، و پسر نوجوان و نگرانشان، گالیور، نیز برمی انگیزد. هر یک از این شخصیت ها با جزئیات و دقتی تحسین برانگیز پرداخته شده اند، به گونه ای که خواننده نمی تواند از دوست داشتن آن ها، با تمام نقص ها و کمبودهایشان، خودداری کند.
با اینکه می توان با اطمینان گفت که خواننده های این کتاب بیگانه و فضایی نیستند، اما بیش تر از آنچه تصور بکنید با شخصیت اصلی داستان همذات پنداری می نمایند. احساس بیگانگی، سردرگمی و حس غرق شدن در مسائل فقط مخصوص موجودات سبز کوچک نیست، بلکه بخش جدایی ناپذیر از چیزی است که ما را به انسان تبدیل می نماید.
نمی توان به سادگی شرح داد که چقدر این کتاب می تواند تأثیرگذار باشد و به قلب خواننده نزدیک گردد؛ چیزی فراتر از واژگان برای بیان عمق این تأثیر احتیاج است. خواندن انسان ها در زمانی که همه چیز مبهم و گمشده به نظر می رسد، حس فهمیدن، تعلق و امید را به همراه می آورد. اگر این دلایل برای ترغیب کردن شما به خواندن این کتاب کافی نباشند، به سختی می توان گفت چه چیزی می تواند این کار را انجام دهد.
منبع: The Guardian
منبع: دیجیکالا مگ